در زمین رسانه جام جهانی برنده شدیم
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۳۱۲۷
به گزارش ایران آنلاین، این روزها گزاره «ورزش سیاسی نیست» همانقدر مضحک است که جمله «آمریکا حامی حقوق بشر است» خندهدار است؛ باور این جمله شبیه این است که کسی جمله «فیلها پرواز میکنند» را باور کند!
حذف روسیه از جام جهانی را هم اگر بتوان به فرض محال اقدامی غیر سیاسی تفسیر کرد که در راستای حقوق بشر! صورتگرفته، فشارهای سیاسی و رسانهای پادوهای بنسلمان و اسرائیل به تیم ملی فوتبال ایران را چطور میشود توجیه کرد؟
در شرایطی که از یکماه قبل از جام جهانی کمپینهای متعدد راه انداختند تا فیفا تیم ایران را از رقابتهای جام جهانی حذف کند، سنگینترین عملیات مجازی را علیه بازیکنان تیم شکل دادند که نباید برای ایران بازی کنند، یا در صورت گلزنی نباید شادی کنند، تیمهای متعدد تدارک دیدند برای حضور در ورزشگاه و شعار دادن علیه تیم ملی با ادبیات سیاسی تند و همچنین لجستیک سنگین رسانهای مهیا کردهبودند با حضور چند ده خبرنگار در دوحه تا فضای رسانهای متن جام جهانی را هم به شکل مشمئزکنندهای سیاسی و ضدایرانی کنند، سیاسیترین حضور ایران در جام جهانی فوتبال و شاید سیاسیترین دوره جام جهانی رقم خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور پررنگ پرچم فلسطین در متن و حاشیه جام ۲۰۲۲ که حتی به درون زمین و روی دوش بازیکن تیم مراکش هم راهیافت و هجمهها علیه خبرنگاران رژیم صهیونیستی از دیگر نشانههای سیاسیترین جام بودن جام جهانی قطر بود.
حالا در این اوضاع، رسانههای انقلابی و صدا و سیما در یک تدبیر مبتکرانه، تعدادی از خبرنگاران و فعالان فضای مجازی را راهی قطر کردند تا از متن و حاشیه این جام و به ویژه از شرایط تیم ایران و هوادارانش روایت کنند؛ روایتی که بتواند هم فشارهای سنگین رسانهای علیه تیم را روشن کند هم بتواند به شناخت واقعیت و در نهایت حمایت مردم از تیم ملی کمک کند.
اما پادوهای رسانهای بنسلمان که با تدبیر قابل تقدیر قطر از حضور در دوحه بازماندهبودند، علیه این اقدام و حضور رسانهایهای انقلابی در قطر شروع به هیاهو کردند. آن هم به بهانه مضحک اعزام خبرنگاران غیرورزشی به قطر!
تصور کنید دهها خبرنگار سعودی اینترنشنال موفق به حضور در قطر میشدند؛ چه کسی باور میکند این جماعت صرفا برای گزارش ورزش و فوتبال به قطر رفته بودند؟
آیا رفتن آنها به جام جهانی ایرادی ندارد اما اگر امیرحسین ثابتی، محمدرضا شهبازی و مهدی خانعلی زاده به قطر اعزام شوند مشکل دارد؟
همه دیدیم که چطور حضور خانعلی زاده و خبرنگار پرستیوی در نشست خبری تیم ملی آمریکا، پاسخ محکمی به سیاسی کردن نشستهای خبری قبلی تیم ملی ایران بود.
اساسا مگر جام جهانی یک رویداد صرفا ورزشی است که فقط باید خبرنگار ورزشی به این رویداد اعزام شود؟ حمایت امیر قطر از تیمهای ایران و عربستان، امری ورزشی است؟!
یا سیاست حمایتی دولت قطر از فلسطین و در تنگنا قراردادن رسانههای صهیونیستی و بازوبند فلسطینی وزیرخارجه قطر در ورزشگاه کجای ورزش قرار دارد؟ بازوبند حمایت از همجنسبازی وزیر خارجه آلمان چطور؟!
جامجهانی فوتبال یک رویداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که در قالب ورزش شکل میگیرد. اگر کسی این نکته را هنوز نفهمیده باشد یعنی تقریبا چیزی از فوتبال و جام جهانی سرش نمیشود.
در مجموع اقدام صدا و سیما و برخی مجموعههای انقلابی در اعزام خبرنگار و افراد رسانهای به قطر کار هوشمندانه و قابل دفاعی بود. خروجیهای این اعزام تا امروز هم قابل تقدیر بوده است؛ اعم از روایتهای مجازی یا مستندهای کوتاه یا تصاویر و فیلمهای مختلف از متن و حاشیه جام جهانی.
در واقع در زمین رسانه و روایت، علی رغم تهدیدات جدی معاندین تا قبل از بازیها، تا حد خوبی توانستیم غلبه و پیروزی ایجاد کنیم و طرف مقابل همانطور که روی سکوها از هواداران و در مستطیل سبز از بازیکنان شکست سنگینی خورد، در زمین رسانه و روایت هم از رسانههای ایرانی شکست خورد؛ شکستی که این حجم از هجمه به خبرنگاران انقلابی حاضر در قطر را قابل فهم میکند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: جام جهانی رسانه ای تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۳۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/